دختری در طراحی بازی

قصه گو: Daijya (او / او)، 18، میسوری

رونوشت داستان: 

"وقتی کلاس هفتم بودم اولین معرفی خود را با STEM انجام دادم. در کلاس هفتم، فقط به این دلیل که فکر می کردم سرگرم کننده است، به رباتیک پیوستم. دوستم مرا متقاعد کرد که به رباتیک بپیوندم زیرا به کسی نیاز داشت که با او همراه شود. بنابراین من رفتم، و من، پس از تماشای... رقابت بچه های دبیرستانی، برایم جالب بود که چگونه مردم می توانند چنین روبات هایی بسازند و از طریق خودشان همه چیز را با آنها انجام دهند. بنابراین تصمیم گرفتم، واقعاً می خواهم در ساخت ربات مشارکت داشته باشم. 

در Lego League First Robotics، ما در واقع از فلز استفاده نمی کنیم، ما مانند آجر و چیزهایی مانند لگو استفاده می کنیم. و من واقعاً نمی خواستم سازنده باشم. من واقعاً می‌خواستم ربات را کدنویسی کنم، زیرا وقتی وارد دبیرستان شدم، کدنویسی همیشه برایم جالب بود، زیرا همیشه در کنار دبیرستان‌های دبیرستان بودم، [و] درباره کدنویسی صحبت می‌کردیم، [و] فکر می‌کردم جالب است. بنابراین من واقعاً می خواهم یک کدنویس باشم. من نمی‌توانستم کدنویس باشم، چون دختر بودم و دخترها کدنویسی نمی‌کردند، این را بچه‌ها می‌گفتند، بچه‌هایی که کدنویسی می‌کردند. بنابراین من در پروژه تحت فشار قرار گرفتم و مجبور شدم روی یک پروژه کار کنم. من، البته، آن را دوست نداشتم، زیرا می‌خواستم کدنویسی کنم و چون دختر بودم نمی‌توانستم کدنویسی کنم [و] در آن زمان سعی می‌کردم بفهمم، اما تنها چیزی که می‌دانستم این بود که می‌خواهم یک دختر باشم. رمزگذار بعد وارد دبیرستان شدم و دبیرستان لیگ دیگری بود. و من توانستم ربات را کدنویسی کنم، نه تنها در واقع کدنویسی را یاد گرفتم که چگونه چیزها را بسازم، و چیزهایی را کدنویسی کنم، و فقط کارهای زیادی با آن انجام دهم. من همچنین دوره های علوم کامپیوتر را گذراندم که در آن نیز بسیار خوب عمل کردم. 

بنابراین وقتی بزرگتر شدم، باید بفهمم که می‌خواهم با کدنویسی چه کار کنم. اما دقیقا می خواستم چه کار کنم؟ پس من، هنوز هستم، من واقعاً، من واقعاً علاقه مند به بازی های ویدیویی هستم. من همیشه با تماشای بازی های ویدیویی پدرم و فقط پدر و مادرم که در کنار بازی های ویدیویی بودند بزرگ شدم. و پس از انجام تحقیقات، متوجه شدم که برنامه نویسی مربوط به بازی های ویدیویی نیست، زیرا در ابتدا فکر می کردم این فقط یک هنر است. و من فکر می کردم، من یک هنرمند نیستم. من یک کدنویس هستم. بنابراین تصمیم گرفتم به مسیر طراحی بازی بروم. البته خانواده‌ام واقعاً آن را دوست نداشتند، زیرا فکر می‌کردند من نمی‌توانم از آن شغلی بسازم. و آنها فقط نگران بودند که نتوانم این کار را انجام دهم. و من که من هستم، به شما نشان خواهم داد که می توانم این کار را انجام دهم. و بنابراین من در کلاس های کدنویسی و همه چیز شرکت کردم. 

و من اینجا هستم. من دانشجوی سال اول کالج هستم و در حال تحصیل در زمینه طراحی و توسعه بازی در نیویورک هستم. و رسیدن به اینجا مسیر سختی بود. بله، واقعاً کلاس ها نبود، از نظر بورسیه بود. طراحی بازی در مورد STEM موضوع سختی است زیرا طراحی بازی دارای هنر و کامپیوتر است. به عنوان مثال، من یاد می‌گیرم که چگونه کارهای هنری و همچنین کدنویسی انجام دهم. بنابراین، هر زمان که من سعی می کنم بورسیه تحصیلی انجام دهم، یا سعی می کنم به رسمیت شناخته شوم، نمی توانم در زمینه STEM کار کنم زیرا بسیاری از [فکر می کنند] طراحی بازی یک تاکتیک STEM نیست. اما من معتقدم که این فقط به این دلیل است که برنامه نویسی و همه چیز است. بنابراین من واقعاً برای پیدا کردن چیزهایی که نشان دهنده من باشد، مشکل داشتم، زیرا به اندازه کافی برای بچه های هنر هنر نداشتم. اما من هم مثل نقل قول نبودم مثل اینکه من یک علم بیشتر برای کد می دانم. بنابراین فرصت هایی وجود دارد. می دانم که فقط باید بیشتر به آن نگاه کنم، اما خوب است اگر بیشتر باشد زیرا من یک آدم رنگین پوست هستم، یک دختر زنانه. من یک زن رنگین پوست هستم که وارد حوزه‌ای می‌شوم که بسیاری در آن مورد استقبال قرار نمی‌گیرند یا حتی به آن اذعان نمی‌کنند. بنابراین داشتن آن نوع بازنمایی و داشتن راهی برای بیان خود و شناخته شدن در آنجا در درازمدت به من کمک می‌کند."

من یک زن رنگین پوست هستم که وارد حوزه ای می شوم که بسیاری در آن مورد استقبال قرار نمی گیرند یا حتی در آن تصدیق نمی کنند.

PXL_20210602_221220221PORTRAIT 2